شاه پرلغتنامه دهخداشاه پر. [ پ َ ] (اِ مرکب ) مخفف آن شهپر و بیشتر مستعمل است . (از یادداشت مؤلف ). چند پر بزرگ بر بال مرغ که پرواز با آنها انجام میگیرد. (فرهنگ نظام ). پرهای بلن
شاه پریانلغتنامه دهخداشاه پریان . [ هَِ پ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رئیس و بزرگ پریها. شاه اجنه . قهرمانی که در افسانه ها و فلکلورایرانی نقش های مهم بعهده دارد و آن موجودی است افس
شاه پرستلغتنامه دهخداشاه پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) پرستنده ٔ شاه . که شاه پرستد. شاهدوست : من از این شغل درکشیدم دست نیستم شاه بلکه شاه پرست .نظامی .
شاه پریانلغتنامه دهخداشاه پریان . [ هَِ پ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رئیس و بزرگ پریها. شاه اجنه . قهرمانی که در افسانه ها و فلکلورایرانی نقش های مهم بعهده دارد و آن موجودی است افس
شاه پرستلغتنامه دهخداشاه پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) پرستنده ٔ شاه . که شاه پرستد. شاهدوست : من از این شغل درکشیدم دست نیستم شاه بلکه شاه پرست .نظامی .
شاه پرکلغتنامه دهخداشاه پرک . [ پ َ رَ ] (اِ مرکب ) پروانه . شاپرک . (در تداول مردم قزوین ). || در تداول عوام ، شب پره است و شب پره و شب کور خفاش است . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به