شامگاهلغتنامه دهخداشامگاه . (اِ مرکب ، ق مرکب ) از: شام به اضافه ٔ گاه پسوند زمان ، وقت شام . آنگاه که روز به انجام کشد و شب آغاز شود. مقابل صبحگاه و صبحی که وقت صبح است . (از آنن
شامگاه زدنلغتنامه دهخداشامگاه زدن . [ زَدَ ] (مص مرکب ) نواختن نقاره یا طبل و نظایر آن بوقت شام . و این مرسوم و معمول نظام و سربازخانه هاست .
شامگاهانلغتنامه دهخداشامگاهان . (اِ مرکب ، ق مرکب ) مرکب از شام باضافه ٔ گاه و آن بمعنی هنگام شام . گاه آغازیدن شب و سپری شدن روز. رجوع به «آن » در این لغت نامه شود : بامدادان بر چک
شامگاه زدنلغتنامه دهخداشامگاه زدن . [ زَدَ ] (مص مرکب ) نواختن نقاره یا طبل و نظایر آن بوقت شام . و این مرسوم و معمول نظام و سربازخانه هاست .
شامگاهیلغتنامه دهخداشامگاهی . (ص نسبی ) منسوب به شامگاه .- ابر شامگاهی ؛ ابر که بوقت مغرب برآید. ابر که بوقت فروشدن خورشید و آغازیدن شب بر آسمان پیدا آید و ببارد : همی نثار کند اب
شامگاهانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدر وقت شامگاه: ◻︎ چونان که همی بامداد روشن / تاریک شود وقت شامگاهان (ناصرخسرو: ۱۵۶).