شاموخلغتنامه دهخداشاموخ . (اِخ ) نام قریه ای است در اطراف بصره و نسبت به آن شاموخی است . (از انساب سمعانی ) (از معجم البلدان ).
شاموسیلغتنامه دهخداشاموسی . (ص نسبی ) قسمی گل مختوم که از جزیره ٔ شامُس آرند. (یادداشت مؤلف ).- طین شاموسی ، شامُسی ؛کوکب الارض نیز گویند قسمی از آن سفید و ناصاف و با صفایح و شب
گل شاموسیلغتنامه دهخداگل شاموسی . [ گ ِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گل شاموس . به عربی طین شاموسی خوانند و بهترین آن سبک و سفید بود و به زبان بچسبد و قائم مقام گل مختوم باشد. (برها
شاموخلغتنامه دهخداشاموخ . (اِخ ) نام قریه ای است در اطراف بصره و نسبت به آن شاموخی است . (از انساب سمعانی ) (از معجم البلدان ).
شاموسیلغتنامه دهخداشاموسی . (ص نسبی ) قسمی گل مختوم که از جزیره ٔ شامُس آرند. (یادداشت مؤلف ).- طین شاموسی ، شامُسی ؛کوکب الارض نیز گویند قسمی از آن سفید و ناصاف و با صفایح و شب
گل شاموسیلغتنامه دهخداگل شاموسی . [ گ ِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گل شاموس . به عربی طین شاموسی خوانند و بهترین آن سبک و سفید بود و به زبان بچسبد و قائم مقام گل مختوم باشد. (برها
اتینلغتنامه دهخدااتین . [ اِ ی ِ ] (اِخ ) شارل گیوم . مصنف درامانویس و ناشر فرانسوی ، متولد در شامویه (هت مارن ) (1777 - 1845 م .). وی مؤلف کتاب «دو داماد» است .