شافرلغتنامه دهخداشافر. [ ف ِ ] (اِخ ) (به عبری به معنای درخشندگی ) کوه ... در دشت عربستان و یکی از منازل بنی اسرائیل بود. رولندس برآن است که کوه عریف همان کوه شافر است و بر ساحل
شعفرلغتنامه دهخداشعفر. [ ش َ ف َ ] (اِخ ) نام زنی است . || بطنی است از بنی ثعلبیة و ایشان را بنوالسعلاة گویند. || اسب شمربن حارث ضبی . (منتهی الارب ).
شافرکاملغتنامه دهخداشافرکام . [ ف ُ ] (اِخ )رود... لغتی است در شاپورکام که رودی است در بخارا.رجوع به تاریخ بخارای نرشخی ص 38 و شاپورکام شود.
شافرکاملغتنامه دهخداشافرکام . [ ف ُ ] (اِخ )رود... لغتی است در شاپورکام که رودی است در بخارا.رجوع به تاریخ بخارای نرشخی ص 38 و شاپورکام شود.
شاپورکاملغتنامه دهخداشاپورکام . (اِخ ) رود... از رودهای بخارا و نواحی آن . نرشخی درباره ٔ آن نویسد: «رود شاپورکام و عامه ٔ بخارا شافر کام خوانند و آورده اند که یکی از فرزندان کسری ا