لغتنامه دهخدا
شیع. [ ش َ ] (ع مص ) شیوع . مشاع . مشاعه . شیعان . شیعوعة. ظاهر و هویدا گردیدن چیزی . (ناظم الاطباء). آشکار شدن خبر. (از منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (دهار). آشکار شدن و فاش شدن . (آنندراج ). || آشکار و هویدا کردن چیزی : شعت بالشی ٔ. || پر کردن آوند را: