شاطبیلغتنامه دهخداشاطبی . [ ] (اِخ ) محمدبن سلیمان معروف به ابن ابی الربیع، مکنی به ابوعبداﷲ از قبیله ٔ معافر. وی در شاطبه تولد یافت ودر اسکندریه اقامت داشت و در همان شهر در گذشت
شاطبیلغتنامه دهخداشاطبی . [ طِ ] (اِخ ) ابراهیم بن موسی بن محمد اللخمی الشاطبی ثم الغرناطی مکنی به ابواسحاق ، اصولی ومفسر و فقیه و محدث و لغوی بود. از ائمه ٔ مالکیان بشمار است .
شاطبیلغتنامه دهخداشاطبی . [ طِ ] (اِخ ) احمدبن محمد مالکی ، مکنی به ابوالعباس از مشاهیر قراء اوائل قرن ششم اندلس که برای تحصیل علم ببلاد مشرقیه مسافرت کرده فنون قرائت را از اکابر
شاطبیلغتنامه دهخداشاطبی . [ طِ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن عبداﷲ سعدی ، مکنی به ابومحمد ازمشاهیر علماء و محدثین عامه که برای تحصیل علم از مولد خود شاطبه به شام و عراق رفت و از علمای آن
امام شاطبیلغتنامه دهخداامام شاطبی . [ اِ م ِ طِ ](اِخ ) قاسم بن فیرةبن خلف بن احمد رعینی . از علمای حدیث و تفسیر و لغت است . رجوع به شاطبی قاسم ... شود.
رضی الدین شاطبیلغتنامه دهخدارضی الدین شاطبی . [ رَ ضی یُدْ دی ن ِ طِ ] (اِخ ) یا رضی شاطبی . رجوع به رضی (رضی شاطبی محمدبن علی ...) شود.
شاطی ٔ النهرلغتنامه دهخداشاطی ٔ النهر. [ طِ ئن ْ ن َ ] (اِخ ) شاطی ٔ عثمان . شاطی ٔ الوادی . رجوع به شاطی ٔ عثمان شود.
شاطی ٔ عثمانلغتنامه دهخداشاطی ٔ عثمان . [ ءُ ع ُ ] (اِخ ) یا شاطی ٔالوادی یا شاطی ءالنهر و مراد از آنها شاطی ٔ (ساحل ) دجله است و آن سرزمینی است در بصره که عثمان بن عفان به عوض خانه ای
امام شاطبیلغتنامه دهخداامام شاطبی . [ اِ م ِ طِ ](اِخ ) قاسم بن فیرةبن خلف بن احمد رعینی . از علمای حدیث و تفسیر و لغت است . رجوع به شاطبی قاسم ... شود.
رضی الدین شاطبیلغتنامه دهخدارضی الدین شاطبی . [ رَ ضی یُدْ دی ن ِ طِ ] (اِخ ) یا رضی شاطبی . رجوع به رضی (رضی شاطبی محمدبن علی ...) شود.
رضیلغتنامه دهخدارضی . [ رَ ] (اِخ ) رضی شاطبی یارضی انصاری یا رضی الدین شاطبی . محمدبن علی بن یوسف انصاری شاطبی نحوی لغوی ، ملقب به رضی الدین و معروف به رضی و مکنی به ابوعبداﷲ،