شارلاتانیلغتنامه دهخداشارلاتانی . (حامص ) حقه بازی . شیادی . شید. یارم بازی . چرب زبانی . چاخانی . چاچولبازی . رجوع به شارلاتان شود.
شارلاتانلغتنامه دهخداشارلاتان . (فرانسوی ، ص ) کسی که با زبان خوش مردم را فریب دهد. (فرهنگ نظام ). حقه باز. شیاد. چاخان . چاچول . چاچولباز. یارم باز. و در «هدایه ٔ» ابوبکر ربیعبن اح
چاچولبازیلغتنامه دهخداچاچولبازی . (حامص مرکب ) شارلاتانی حقه بازی . شیادی . طراری . زبان بازی . هوچیگری .