شاخۀ هرزepicormic branch, epicormic, epicormic shoot, water sproutواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای دارای جوانههای خوابیده یا نابجا که براثر نور زیاد یا آتشسوزی، بر روی تنۀ درختان جنگلی تشکیل میشود
شاخۀ ریل سومthird rail runواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ بین یک درز ریل سوم تا درز بعدی که طول مشخصی دارد
طول تاجcrown lengthواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ عمودی نوک تاج تا پایینترین شاخۀ زنده، بدون احتساب شاخههای هرز
فرخوفرهنگ انتشارات معین(فَ رْ خُ) (اِمص .) = پرخو : 1 - بریدن شاخه های زائد درخت . 2 - وجین ، کندن علف های هرز.
خسارهلغتنامه دهخداخساره . [ خ ِ / خ َ رَ / رِ ] (اِ) پیرایش شاخه های زیادی درخت . پاک کردن باغ و تاکستان از علفهای خودرو و هرزه . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء).
خشاولغتنامه دهخداخشاو. [ خ ِ ] (اِمص ) پیرایش بستان و باغ و کشت زار از علفهای خودرو و هرزه و سنگ و خس و خاشاک آنها را برداشتن . خشاوه . (ناظم الاطباء). || پیرایش درخت از شاخه ها
خشاوهلغتنامه دهخداخشاوه . [ خ ِ وَ / وِ ](اِمص ) پیرایش بستان و باغ و کشت زار از علفهای خودرو و هرزه و سنگ و خس و خاشاک . وجین . (از برهان قاطع)(از فرهنگ جهانگیری ). || پیرایش در