شاخص شدت اعتیادaddiction severity indexواژههای مصوب فرهنگستانشاخصی برای ارزیابی وضعیت معتاد در مراحل مختلف درمان بهمنظور تدوین طرح درمان و بررسی سیر بهبود او و همچنین تعیین پیامدهای درمان اختـ . شاخص شدا ASI
شاخ بند شدنلغتنامه دهخداشاخ بند شدن . [ ب َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شاخ بهم بند شدن ، کنایه از شاخ به شاخ شدن . رجوع به شاخ به شاخ شدن شود.
شاخ شاخ شدنلغتنامه دهخداشاخ شاخ شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) انشعاب . تشعب . منقسم بشاخه های مختلف ، قسمت قسمت ، منشعب شدن . تشعب . (از نوادر لغات و تعبیرات معارف بهأولد چ فروزانفر) :
شاخص گرفتاری اعتیادindex of drug involvementواژههای مصوب فرهنگستانمقیاسی 25 قلمی برای سنجش شدت مشکلات اعتیاد فرد اختـ . شاخص گِرا IDI
عادتفرهنگ انتشارات معین(دَ) [ ع . عادة ] (اِ.) 1 - آن چه که انسان به آن خو بگیرد. 2 - رسم ، سنّت ، رویة معمول . ج . عادات . 3 - قاعدگی زن ، حیض . 4 - اعتیاد. ؛~ مألوف عادتی که بخشی
دودلغتنامه دهخدادود. (اِ) جسمی بخارشکل شبیه به ابر که از اجسام در حین احتراق متصاعد می گردد. (ناظم الاطباء). جسمی تیره و بخاری شکل و شبیه ابر که به سبب سوختن اشیاء پدید آید و ب
غریبلغتنامه دهخداغریب . [ غ َ ] (ع ص ) هر چیزی نادر و نو.(منتهی الارب ) (آنندراج ). نادر. (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). عجیب و نادر. (فرهنگ نظام ). شگفت . عجیب و غیر مأنوس . (