سینلغتنامه دهخداسین . (اِ) آهوی کوچک . (دزی ج 1 ص 714). || کسی که تنحنح بسیار کند. (آنندراج ) (برهان ) (ناظم الاطباء). || نام حرف پانزدهم از حروف الفبای ابجدی . (ناظم الاطباء).
سینلغتنامه دهخداسین . (اِخ ) (سئین ) دهی است از دهستان ایردیموسی بخش مرکزی شهرستان اردبیل . دارای 469 تن سکنه . آب آن ازرود سئین . محصول آنجا غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و
صینلغتنامه دهخداصین . (اِخ ) (نخله ٔ پست ) دشت صین همان دشت بنی اسرائیل و دشت جعفر است (سفر اعداد 13:21 و 34:3) که بر حدود اراضی یهودا و در غربی بلاد ادوم واقع بود. (صحیفه ٔ یو
صینلغتنامه دهخداصین . (اِخ ) چین : و ملوک جهان را چنان مسخر گردانید که از روم و صین و هند خراج بدو میفرستادند. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ). رجوع به چین شود.