سیلیسیمفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهشبهفلزی که در حالت بیشکل به رنگ قهوهای و در حالت متبلور به رنگ سربی و بعد از اکسیژن فراوان ترین عنصر است و در طبیعت به شکل سیلیس و انواع سیلیکات وجود دارد.
سیلیسیمسوزیsilicon burningواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از واکنشهای گداخت هستهای که در هستۀ ستارههای پُرجِرم رخ میدهد و در آن سیلیسیم به آهن و نیکل تبدیل میشود
تفت سیلیسیمی تأخیرمبناdelay-based silicon PUFواژههای مصوب فرهنگستان← تابع فیزیکی تکثیرناپذیر سیلیسیمی تأخیرمبنا
تفت سیلیسیمی حافظهمبناmemory-based silicon PUFواژههای مصوب فرهنگستان← تابع فیزیکی تکثیرناپذیر سیلیسیمی حافظهمبنا
تابع فیزیکی تکثیرناپذیر سیلیسیمیsilicon physical unclonable functioواژههای مصوب فرهنگستاندستهای اصلی از توابع فیزیکی تکثیرناپذیر الکترونیکی که در تراشههای سیلیسیمی تعبیه میشوند اختـ . تفت سیلیسیمی silicon PUF
سیلیسیمسوزیsilicon burningواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از واکنشهای گداخت هستهای که در هستۀ ستارههای پُرجِرم رخ میدهد و در آن سیلیسیم به آهن و نیکل تبدیل میشود
سیلیسsilicaواژههای مصوب فرهنگستانسیلیسیمدیاکسید طبیعی که بهصورت متبلور و در شکلهای گوناگون در طبیعت یافت میشود
تفت سیلیسیمی تأخیرمبناdelay-based silicon PUFواژههای مصوب فرهنگستان← تابع فیزیکی تکثیرناپذیر سیلیسیمی تأخیرمبنا