سیسبانلغتنامه دهخداسیسبان . [ س َ ] (اِ) تخم گیاه پنج انگشت است و آنرا به عربی حب الفقد خوانند.(برهان ) (آنندراج ). || آزاد درخت . (مهذب الاسماء). اسم درختی است بستانی و بری میباشد بقدر دوذرع یا چهار ذرع بحسب اماکن ... (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نام درختی . (ناظم الاطباء). رجوع به لکلرک شود.
سیسبانفرهنگ فارسی عمیددرختی با برگهای پهن، گلهای سفید و تخمهایی به رنگ زرد یا سیاه که در طب قدیم برای تقویت معده و معالجۀ اسهال به کار میرفته.
شیصبانلغتنامه دهخداشیصبان . [ ش َ ص َ ] (ع اِ) مورچه ٔ نر. || سوراخ مورچه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِخ ) قبیله ای از پریان . || نام دیوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
درمان عقربلغتنامه دهخدادرمان عقرب . [ دَ ن ِ ع َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قسمی درخت است در ساحل جنوبی ایران . درختی است زینتی با گلهای زرد در بندرعباس . (یادداشت مرحوم دهخدا). سیسبان .
آغلیسلغتنامه دهخداآغلیس . (از یونانی ، اِ) (بمعنی طاهر) فنجنکشت . (مخزن الادویه ). پنج انگشت . فنطافلون . ذو خمسة اوراق . ذو خمسةاصابع. دل آشوب . سگسنبویه . فقد. فقده . سیسبان . اثلق .بنطافلن . بنطاباطیس . بنطاطومن . بنطادقطولن . آغنس .
حب الفقدلغتنامه دهخداحب الفقد. [ح َب ْ بُل ْ ف َ ] (ع اِ مرکب ) تخم پنج انگشت است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). سیسبان .(برهان قاطع). تخم دل آشوب . اغیس . اثلق . بزر فنجکشت .(اختیارات بدیعی ). الفنجکشت . (داود ضریر انطاکی ).
آغنسلغتنامه دهخداآغنس . [ ن ُ ] از یونانی ویتکس آگنوس . پنج انگشت . فنجنکشت . بنطافلن . بنطاباطیس . بنطاطومن . بنطادقطولن . ذو خمسة اوراق . ذو خمسة اصابع. دل آشوب . سکسنبویه . فقد. فقده . سیسبان . اثلق . فنطافلون . و آغلیس و آغیش مصحف این کلمه است .