حسین فؤاد سریلغتنامه دهخداحسین فؤاد سری . [ ح ُ س َ ف ُ آ س ِرْ ری ] (اِخ ) او راست : القاموس الجغرافی التاریخی چ قاهره 1912 م . (معجم المؤلفین از فهرست دارالکتب ج 6 ص 46).
قلعه دزلغتنامه دهخداقلعه دز. [ ق َ ع َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قیلاب بالا بخش الوار گرم سیری شهرستان خرم آباد، واقع در 17هزارگزی شمال حسینیه و 7هزارگزی خاور شوسه ٔ خرم آباد ب
گرماسیرلغتنامه دهخداگرماسیر. [ گ َ س ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان قیلاب بالابخش الوار گرم سیری شهرستان خرم آباد واقع در 3 هزارگزی شمال خاوری حسینیه و 24 هزارگزی خاور شوسه ٔ خرم آباد
فردی وندلغتنامه دهخدافردی وند. [ ف َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منگره ٔ بخش الوار گرم سیری شهرستان خرم آباد، واقعدر 43هزارگزی شمال باختری حسینیه و 21هزارگزی خاور راه اتومبیل رو خ
مطعملغتنامه دهخدامطعم . [ م َ ع َ ] (ع مص ) خوردن . || (اِ) طعام ، خوراک . ج ، مطاعم . (ناظم الاطباء). آنچه که خورند. (از اقرب الموارد) : سیری آز و نیاز خلق جهان رادر کف رادش نه
مشتیلغتنامه دهخدامشتی . [ م َ ] (ص نسبی ، اِ) مخفف و محرف «مَشهدی » است . در قدیم مردان جاافتاده را مشتی لقب می دادند و کسی که به زیارت مشهد رضا (ع ) مشرف می شد مایل بود که او ر