سیریلغتنامه دهخداسیری . (حامص ) عدم رغبت به طعام و شراب ، ضد گرسنگی و ضد تشنگی . پری و سرشاری . (ناظم الاطباء). مقابل گرسنگی . شبع : ولیکن ازسر سیری بود اگر قومی بتره بازفروشند
سیری بزرگیmagnitude saturationواژههای مصوب فرهنگستانافزایش کُند یا ثابتماندن بزرگی محاسبهشدة زمینلرزههای بزرگ، بهدلیل اندازهگیری دامنة بسامد معینی از موج در تعیین بزرگی متـ . اشباع بزرگی