سیرگاه خودکارautomatic blockواژههای مصوب فرهنگستانسیرگاهی که مجهز به سامانۀ علائم خودکار است و با آن کار میکند
علامت خودکار سیرگاهautomatic block signal, ABS 2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی علامت سیرگاه که مدارخط یا سامانۀ همبندی آن را فعال میکند
سیرگاهلغتنامه دهخداسیرگاه . [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) محل تفرج و گشت و گذار. گذرگاه . تماشاگاه . (ناظم الاطباء).
سیرگاهblock 9واژههای مصوب فرهنگستانطولی از خط با محدودۀ معین که در هر زمان فقط یک قطار مجاز به حرکت در آن است
سیرگاه بحرانیcritical blockواژههای مصوب فرهنگستانسیرگاهی که زمان پیمایش آن در طول مسیر برای قطار از همۀ سیرگاهها بیشتر است و تعیینکنندۀ ظرفیت خط است
دریدهلغتنامه دهخدادریده . [ دَدَ / دِ ] (ن مف ) چاک شده و پاره شده . (ناظم الاطباء). از هم پاره شده . به درازا پاره شده . چاک . شکافته . کفته .مخروق . منفلق . واهیة. (از منتهی ال
پهلویلغتنامه دهخداپهلوی . [ پ َ ل َ ] (اِخ ) (زبان و خط...) زبان پهلوی . زبان پهلو یا پهله ،پارت ، پرثوه ، پهلوانی . زبان متداول دوره ٔ اشکانیان و ساسانیان . فارسی میانه و آن میا
رالغتنامه دهخدارا. (ح ) در زبان فارسی آن را «علامت مفعول صریح » دانسته اند. در نهج الادب چنین آمده است : «برای معانی گوناگون آید اول «را»ی علامت مفعول که برای اظهار مفعولیت ما
صوفیهلغتنامه دهخداصوفیه . [ فی ی َ / ی ِ] (اِخ ) پیروان طریقه ٔ تصوف . اهل طریقت . آنان که ازطریق ریاضت و تعبد، طالب راه یافتن به حق و حقیقت اند. گروهی که از اواخر قرن دوم هجری د
نادرشاه افشارلغتنامه دهخدانادرشاه افشار. [ دِ هَِ اَ ] (اِخ ) سرسلسله ٔ پادشاهان افشاریه ٔ ایران است . وی در 28 محرم سال 1100 هَ . ق . درناحیه ٔ دستگرد از توابع دره گز متولد شد، پدر او ا