فرهنگ فارسی عمید
۱. هرجایی از زمین که مردم از آنجا رفتوآمد کنند؛ محل عبور؛ گذرگاه؛ جاده.۲. قاعدهوقانون.۳. رسموروش.٤. کرّت و مرتبه.٥. (موسیقی) [قدیمی] نغمه و آهنگ.٦. (موسیقی) [قدیمی] مقام؛ پرده.⟨ راه افتادن: (مصدر لازم) ‹به راه افتادن›۱. روان شدن.۲. روانه شدن.<