سیاه منصورلغتنامه دهخداسیاه منصور. [ م َ ] (اِخ ) از بلوکات گروسی حد شمالی سیلتان و جنوبی آن نیز سیلتان است . مرکز عربشاه ، عده ٔ قری 25. مساحت 46 هزار و مترو جمعیت 3784 تن است . (از
سیاه منصورلغتنامه دهخداسیاه منصور. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دشت دزفول . در 9 هزارگزی شمال شرقی دزفول . کنار راه شوسه ٔ شوشتر به دزفول . سکنه ٔ آن 2
سیاه منصورلغتنامه دهخداسیاه منصور. [ م َ ] (اِخ ) قریه ای است پنج فرسنگی میانه ٔ جنوب و مغرب خشت . (فارسنامه ٔ ناصری ).
سیاه منصورلغتنامه دهخداسیاه منصور. [ م َ ] (اِخ ) هفت فرسخ میانه شمال و مغرب بیدشهر. (فارسنامه ٔ ناصری ).
کهریز سیاه منصورلغتنامه دهخداکهریز سیاه منصور. [ ک َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قزل گچیلو است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
سیه منصورلغتنامه دهخداسیه منصور. [ ی َه ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندوان بخش ترک شهرستان میانه . دارای 289 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، حبوبات . شغل اهالی زراعت
سیاهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسود، اغبر، تاریک، تیره، قره، کبود، کمرنگ، مشکی ≠ سپید، سفید ۲. برده، غلام، کاکاسیاه ۳. سیاهپوست ≠ سفیدپوست ۴. بدیمن ۵. بیارزش، پشیز ۶. غمانگیز، ملالتبار
کهریز سیاه منصورلغتنامه دهخداکهریز سیاه منصور. [ ک َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قزل گچیلو است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
قاوشوقلغتنامه دهخداقاوشوق . (اِخ ) دهی از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار. در 34500 گزی جنوب باختر حسن آباد سوگند و 4000گزی اوچ گل واقع است . موقع جغرافیائی آن کوهستانی سردسیر است
قزلجهلغتنامه دهخداقزلجه .[ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار واقع در 33 هزارگزی باختر حسن آبادسوگند و یکهزارگزی شریف کندی . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و
کوتانلغتنامه دهخداکوتان . (اِخ ) دهی از دهستان سیاه منصور است که در شهرستان بیجار واقع است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
امامقلی سلطانلغتنامه دهخداامامقلی سلطان . [ اِ ق ُ س ُ ] (اِخ ) (سیاه منصور) در عهد شاه عباس اول حاکم اسفراین خراسان بوده است . (از تاریخ کرد ص 207 و تاریخ عالم آرای عباسی ج 3 ص 1086).