سیاهه 1inventory 2واژههای مصوب فرهنگستانفهرستی از اقلام و پرسشها که از آن برای شناسایی رفتار و علایق و نگرشهای فرد استفاده میکنند
سیاهک 2smutواژههای مصوب فرهنگستانبیماری ناشی از قارچهای راستۀ اوستیلاگینالِس (Ustilaginales) که در اندامهای گیاه گَرد سیاه تولید میکند
پوسیدگی ساقه 2stem rotواژههای مصوب فرهنگستانپوسیدگی ناشی از قارچها یا باکتریهای گوناگون در ساقۀ گیاهان ازجمله در بادامزمینی و توتون و برنج
shipدیکشنری انگلیسی به فارسیکشتی، سفینه، ناو، کشتی هوایی، جهاز، هواپیما، مرکوب، با کشتی حمل کردن، سوار کشتی شدن، فرستا دن
ship-towed long-range acoustic detection systemدیکشنری انگلیسی به فارسیسیستم تشخیص صوتی بلند پروازی کشتی
فاکتورواژهنامه آزادسیاهه (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تاوَند، تایوَند. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". آن هَموَندِ (عضوِ) کُنِشِ تایش (عملِ ضرب) است. برای نمونه
ذکرلغتنامه دهخداذکر. [ ذِ ] (ع مص ) یاد کردن .تذکار. گفتن . بیان کردن . بر زبان راندن . مقابل صُمت . نگاشتن . نبشتن : این فصل از تاریخ مسبوق است بر آنچه بگذشت در ذکرلیکن در رتب
کوکبلغتنامه دهخداکوکب . [ ک َ ک َ] (ع اِ) ستاره . (ترجمان القرآن ). ستاره ٔ بزرگ یا عام است . ج ، کواکب . و ذهب القوم تحت کل کوکب ؛ یعنی پراکنده و متفرق شدند. (منتهی الارب ). ست
صورتفرهنگ انتشارات معین(رَ) [ ع . صورة ] (اِ.) 1 - سیما، شکل . 2 - رخسار. 3 - پیکره ، نقش . 4 - ظاهر. 5 - کیفیت ، چگونگی . 6 - فهرست ، لیست ، سیاهه . 7 - در ریاضی بخشی از یک کسر که