سیاهه 1inventory 2واژههای مصوب فرهنگستانفهرستی از اقلام و پرسشها که از آن برای شناسایی رفتار و علایق و نگرشهای فرد استفاده میکنند
سیاهک 2smutواژههای مصوب فرهنگستانبیماری ناشی از قارچهای راستۀ اوستیلاگینالِس (Ustilaginales) که در اندامهای گیاه گَرد سیاه تولید میکند
فاکتورواژهنامه آزادسیاهه (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تاوَند، تایوَند. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". آن هَموَندِ (عضوِ) کُنِشِ تایش (عملِ ضرب) است. برای نمونه
ذکرلغتنامه دهخداذکر. [ ذِ ] (ع مص ) یاد کردن .تذکار. گفتن . بیان کردن . بر زبان راندن . مقابل صُمت . نگاشتن . نبشتن : این فصل از تاریخ مسبوق است بر آنچه بگذشت در ذکرلیکن در رتب
کوکبلغتنامه دهخداکوکب . [ ک َ ک َ] (ع اِ) ستاره . (ترجمان القرآن ). ستاره ٔ بزرگ یا عام است . ج ، کواکب . و ذهب القوم تحت کل کوکب ؛ یعنی پراکنده و متفرق شدند. (منتهی الارب ). ست
صورتفرهنگ انتشارات معین(رَ) [ ع . صورة ] (اِ.) 1 - سیما، شکل . 2 - رخسار. 3 - پیکره ، نقش . 4 - ظاهر. 5 - کیفیت ، چگونگی . 6 - فهرست ، لیست ، سیاهه . 7 - در ریاضی بخشی از یک کسر که