سیاهزخمگویش اصفهانی تکیه ای: siyâzaxm طاری: siyâzaxm طامه ای: siyâzaxm طرقی: siyâzaxm کشه ای: siyâzaxm نطنزی: siyâzaxm
سیاهزخمگویش خلخالاَسکِستانی: sura yara دِروی: sura zaxm شالی: mərdâla zaxm کَجَلی: siyâ zaxm کَرنَقی: siyâ zaxm کَرینی: qaramex کُلوری: siyâ zaxm گیلَوانی: mərdâla zaxm لِردی: q
سیاهزخمگویش کرمانشاهکلهری: sya zaxm گورانی: sya zam سنجابی: sya zam کولیایی: sya zam زنگنهای: sya zaxm جلالوندی: sya zaxm زولهای: sya zam کاکاوندی: sya zam هوزمانوندی: sya zam
سیاه زخملغتنامه دهخداسیاه زخم . [ زَ ] (اِ مرکب ) مرضی است عفونی که عامل مولدش باکتریدی شاربونوز میباشد. این مرض در انسان معمولاً زخمی موضعی و بدخیم تولید میکند. و بندرت اعضای داخلی
سیاه زخمفرهنگ انتشارات معین(زَ) (اِمر.) مرضی است عفونی که در انسان معمولاً زخمی موضعی و بدخیم تولید می کند و به ندرت اعضای داخلی روده و ریه را می گیرد. و معمولاً از گوسفندان به انسان سرای
سیاه زخمفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهبیماری واگیردار و مشترک میان انسان و دام با علائمی نظیر زخمهای قرمز و سیاه و تب؛ شاربن.
سیاه زخملغتنامه دهخداسیاه زخم . [ زَ ] (اِ مرکب ) مرضی است عفونی که عامل مولدش باکتریدی شاربونوز میباشد. این مرض در انسان معمولاً زخمی موضعی و بدخیم تولید میکند. و بندرت اعضای داخلی
سیاه زخمفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهبیماری واگیردار و مشترک میان انسان و دام با علائمی نظیر زخمهای قرمز و سیاه و تب؛ شاربن.