سیاست زبانیlanguage policyواژههای مصوب فرهنگستانخطمشی کلی در کاربرد یک زبان خاص یا گونهای از زبان در جامعه
سیاستفرهنگ مترادف و متضاد۱. تدبیر، خطمشی ۲. دیپلماسی ۳. تنبیه، جزا، سزا، شکنجه، عقوبت، مجازات ۴. حقهبازی، دوزوکلک ۵. حکومت، حکم، ریاست ۶. حکومت کردن، حکم راندن، ریاست کردن
برنامهریزی زبانlanguage planningواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه کوشش آگاهانه و نظاممند دولت یا نهادهای صلاحیتدار در اتخاذ سیاست زبانی
تازه روییلغتنامه دهخداتازه رویی . [ زَ / زِ ] (حامص مرکب ) تازگی و نیکویی صورت . (ناظم الاطباء). خوشرویی . شادی . جوان سیمایی . گشاده رویی . بشاشت . نَضْرة. (منتهی الارب ) (دهار). نَ
بین الملللغتنامه دهخدابین الملل . [ ب َ نَل ْ م ِ ل َ ] (ع ق مرکب ، ص مرکب ) میان ملتهای مختلف . میان مردم سرزمینهای مختلف .- مجمع بین الملل یا انترناسیونال (از فرانسه ) ؛ نام چند مج
دانتهلغتنامه دهخدادانته . [ ت ِ ] (اِخ ) ایطالیائی یا دانته آلیگیئری . از شاعران بزرگ ایتالیا و مولداو فلورنس است (1265 -1321 م .). دانتی . دانته از شاعران بزرگ ایتالیا و بعقیده
ذکرلغتنامه دهخداذکر. [ ذِ ] (ع مص ) یاد کردن .تذکار. گفتن . بیان کردن . بر زبان راندن . مقابل صُمت . نگاشتن . نبشتن : این فصل از تاریخ مسبوق است بر آنچه بگذشت در ذکرلیکن در رتب