سیاست بینالمللinternational politicsواژههای مصوب فرهنگستانروابط و اعمال متقابل کشورها که درجهت تحصیل و حفظ اهداف ملی باشد
سیاستفرهنگ مترادف و متضاد۱. تدبیر، خطمشی ۲. دیپلماسی ۳. تنبیه، جزا، سزا، شکنجه، عقوبت، مجازات ۴. حقهبازی، دوزوکلک ۵. حکومت، حکم، ریاست ۶. حکومت کردن، حکم راندن، ریاست کردن
نوواقعگراییneorealism, new realismواژههای مصوب فرهنگستاننگرشی در سیاست بینالملل که ضمن پذیرش مبانی واقعگرایی، بر تأثیر ساختار نظام بینالملل بر تعامل دولتها تأکید دارد متـ . واقعگرایی ساختاری structural realism
امنیتپژوهیsecurity studiesواژههای مصوب فرهنگستانمبحثی در روابط بینالملل دربارۀ مفهوم امنیت و موضوعات راهبردی در سیاستگذاری خارجی و اثر آن بر ساختارها و فرایندهای سیاست بینالملل
نظریۀ زیانگریزیprospect theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای مبنیبر اینکه تصمیمگیران در صحنۀ سیاست داخلی و بینالمللی باتوجهبه تجربۀ پیشین جامعه حاضر به خطر کردن در اتخاذ تصمیمهایی که احتمال سود در آن است، نی
دولت تحتالحمایهprotected state1واژههای مصوب فرهنگستاندولتی که بنا بر یک موافقتنامۀ بینالمللی اختیار تصمیمگیری در امور سیاست خارجی و امنیتی آن به دولتی دیگر واگذار شده است متـ . تحتالحمایه protectorate2