شاتولغتنامه دهخداشاتو. (اِخ ) کمون سن - اِ - اواز جزو آروندیسمان ورسای ،واقع در کنار رود سن ؛ دارای 15300 نفر جمعیت است .
شاتولغتنامه دهخداشاتو. (ترکی ، اِ) زینه و پله ٔ نردبان . (ناظم الاطباء). || نردبان . (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) (غیاث ). و به تازی سلم خوانند. (آنندراج ) : کجا بر کنگر قصرش کمندافکن توان گشتن کجا بر بام گردون میتوان بنهاد شاتو را. نصیرال
شاتولغتنامه دهخداشاتو. [ ت ُ ] (اِخ ) (لو) مرکز کمون شارانت - ماریتیم ، در جزیره ٔ اولرون جزو آروندیسمان روش فور؛ دارای 2900نفر جمعیت ، بندر کوچکی است در ساحل اقیانوس اطلس .
شاتو - شینونلغتنامه دهخداشاتو - شینون . [ ت ُ ن ُ ] (اِخ ) مرکز آروندیسمان نی یور ؛ دارای 2550 تن جمعیت است . پرورش اغنام و احشام و محصول غلات ، مبل سازی و بافندگی آن شهرت دارد. آروندیسمان آن دارای 6 کانتن ، <span class="hl" dir="ltr
شاتو هوبریونلغتنامه دهخداشاتو هوبریون . [ ت ُ هَُ ب ِ ی ُ ] (اِخ ) نام تاکستان بوردله (از دپارتمان ژیروند) که یکی از بهترین انواع شراب سرخ مدوک محصول آن است .
سیاتوسکالغتنامه دهخداسیاتوسکا. (اِ مرکب ) نامی است که در نور به گوشوارک داده میشود. (جنگل شناسی ساعی ص 286).
سیاتوسهلغتنامه دهخداسیاتوسه . [ سیا س َ / س ِ ] (اِ) نام درختی است که در لاهیجان و نور فراوان است و به این نام خوانده میشود. (جنگل شناسی ج 2 ص 162 و 261).
سیاتوسکافرهنگ فارسی عمیددرختچهای با برگهای بیضی و شفاف، گلهای کوچک، و میوهای سیاهرنگ که در جنگلهای شمال ایران میروید و بلندیش تا سه متر میرسد و پوست آن مسهل است که بهصورت پودر، عصاره یا جوشانده به کار میرود. عوسج اسود؛ شجرۀ حبالشوم.
سیاتوسکالغتنامه دهخداسیاتوسکا. (اِ مرکب ) نامی است که در نور به گوشوارک داده میشود. (جنگل شناسی ساعی ص 286).
سیاتوسهلغتنامه دهخداسیاتوسه . [ سیا س َ / س ِ ] (اِ) نام درختی است که در لاهیجان و نور فراوان است و به این نام خوانده میشود. (جنگل شناسی ج 2 ص 162 و 261).
سیاتوسکافرهنگ فارسی عمیددرختچهای با برگهای بیضی و شفاف، گلهای کوچک، و میوهای سیاهرنگ که در جنگلهای شمال ایران میروید و بلندیش تا سه متر میرسد و پوست آن مسهل است که بهصورت پودر، عصاره یا جوشانده به کار میرود. عوسج اسود؛ شجرۀ حبالشوم.