سکنا گرفتن

مترادف

مقیمشدن، اقامت کردن، مسکن کردن، منزل گرفتن، متوطن شدن، سکونت گزیدن

جست‌وجوی دقیق

سکنا گرفتن

فرهنگ مترادف و متضاد

مقیمشدن، اقامت کردن، مسکن کردن، منزل گرفتن، متوطن شدن، سکونت گزیدن

جست‌وجوی هم‌آوا

سکنا

فرهنگ فارسی عمید

۱. آرمیدگی و اقامت در جایی.۲. (اسم) جای ساکن شدن؛ جای اقامت؛ خانه؛ مسکن.

سکنا

فرهنگ مترادف و متضاد

اتراق، اقامت، سکونت، ماوا، مسکن

شکنا

breaker 1

واژه‌های مصوب فرهنگستان

1. موجی که به‌دلیل دارا بودن شیب بسیار تند پایدار نمی‌ماند و در نزدیکی ساحل می‌شکند و به کف تبدیل می‌شود 2. موجی که به‌دلیل برخورد با صخره یا یک جسم سخت در هم می‌شکند متـ . موج شکنا breaking wave

شکناچ

واژه‌نامه آزاد

(زبان پاک) ساخته شده از شکن و آچ؛ ابزار شکستن.

ژرفای شکنا

breaker depth, breaking depth

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ژرفای آب ساکن (stillwater) در نقطه‌ای که در آن موج در هم می‌شکند متـ . ژرفای موج شکنا

جست‌وجوی هم‌آغاز

سکنا

فرهنگ فارسی عمید

۱. آرمیدگی و اقامت در جایی.۲. (اسم) جای ساکن شدن؛ جای اقامت؛ خانه؛ مسکن.

سکنا

فرهنگ مترادف و متضاد

اتراق، اقامت، سکونت، ماوا، مسکن

جست‌وجوی هم‌قافیه

سکنا

فرهنگ فارسی عمید

۱. آرمیدگی و اقامت در جایی.۲. (اسم) جای ساکن شدن؛ جای اقامت؛ خانه؛ مسکن.

سکنا

فرهنگ مترادف و متضاد

اتراق، اقامت، سکونت، ماوا، مسکن

درپیوند

بیشتر بدانید

سکنا گرفتن

مترادف

جست‌وجوی دقیق