سکنی کردنلغتنامه دهخداسکنی کردن . [ س ُ نا ک َ دَ ] (مص مرکب ) مسکن کردن . جای گرفتن . (فرهنگ فارسی معین ).
sexدیکشنری انگلیسی به فارسیارتباط جنسی، جنسیت، سکس، روابط جنسی، جنس مونث، احساسات جنسی، تذكير و تأنيث، سکسی کردن، جنسی
sexesدیکشنری انگلیسی به فارسیجنسیت، سکس، روابط جنسی، جنس مونث، احساسات جنسی، تذكير و تأنيث، سکسی کردن
سکنی کردنلغتنامه دهخداسکنی کردن . [ س ُ نا ک َ دَ ] (مص مرکب ) مسکن کردن . جای گرفتن . (فرهنگ فارسی معین ).