سکان آویزانunderhung rudder, spade rudderواژههای مصوب فرهنگستانسکانی که وزن آن کاملاً بر بدنۀ شناور وارد میشود و جایگاه تیغۀ سکان نقشی در تحمل فشارهای وارد بر آن ندارد
نوسان داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سان داشتن، مواج بودن، تشعشع کردن، مرتعش بودن، ضربان داشتن، تاب خوردن، آویزان بودن تلوتلو خوردن، لرزان بودن شعله، سوسو زدن، تپیدن، پتپت کردن تکان خو
عمار خارجیلغتنامه دهخداعمار خارجی . [ ع َم ْ ما رِ رِ ] (اِخ ) وی از رؤسای خوارج در ناحیه ٔ سیستان بود و گاه گاه با یاران خود بر حکام وقت خروج میکرد و مردم را آزار و اذیت می رسانید.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن عبدالقادربن محمد الحسینی العبیدی سبط ابن الصائغ البعلی الاصل القاهری مکنی به ابوالعباس و ملقب بتقی الدین و معروف به المقریزی
دنبالهلغتنامه دهخدادنباله . [ دُم ْ ل َ/ ل ِ ] (اِ مرکب ) دم و دنب . (ناظم الاطباء). از دنبال + َه تخصیص نوع از جنس . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به دم و دمب و دنبال شود. || چیزی
جرلغتنامه دهخداجر. [ ج َرر ] (ع اِ) بن کوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دامن کوه . (از اقرب الموارد). و فی حدیث عبدالرحمان : رأیته یوم احد عند جرالجبل ؛ اَی اس