سپیدانلغتنامه دهخداسپیدان . [ س َ ] (اِخ ) نام قلعه ٔ سنگوان باشد که جمشید در فارس ساخته است . (برهان ) (آنندراج ).
سپیدارفرهنگ انتشارات معین(س ) (اِ.) درختی است از تیرة بیدها دارای گونه های مختلف ، دو پایه و گل هایش کاملاً برهنه و بدون جام و کاسه و پرچم یا مادگی فقط برگک کوچکی در بغل دمگل خود دارد.
رشنهواژهنامه آزاد(حومۀ شهرستان سپیدان) نوبت آب کشاورزی. مثال:«فردا رشنه اوو مایه»؛ یعنی «فردا نوبت آب ماست».
سه گنبدانلغتنامه دهخداسه گنبدان .[ س ِ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) عبارت از قلعه ٔ سنگوان است که در شیراز به سپیدان مشهور است . و آن سه قلعه بود که در آنجا جمشید ساخته است : اول استخر و دوم ق
سنگوانلغتنامه دهخداسنگوان . [ س َ ] (اِخ ) نام قلعه ای است درفارس که به سپیدان مشهور است . (برهان ) (آنندراج ).