سپوسکلغتنامه دهخداسپوسک . [ س َ س َ ] (اِ) نوعی از آش . || سبوسه . (ناظم الاطباء). رجوع به سبوسه شود.
سپوسهفرهنگ انتشارات معین(سُ یا سَ س ) (اِ.) = سبوسه : 1 - پوست آرد نشدة جو یا گندم . 2 - شورة سر آدمی . 3 - خاک اره .
سپوسکلغتنامه دهخداسپوسک . [ س َ س َ ] (اِ) نوعی از آش . || سبوسه . (ناظم الاطباء). رجوع به سبوسه شود.
خشکارلغتنامه دهخداخشکار. [ خ ُ ](اِ) آرد سپوس دار. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). آردی باشد که نخاله ٔ آن را جدا نکرده باشند . (برهان قاطع) (فرهنگ خطی ) (فرهنگ جهانگیری )(انجمن آرای ناصری