سپندارمذلغتنامه دهخداسپندارمذ. [ س ِ پ َ م َ ] (اِ مرکب ) بمعنی اسفندارمذ است که ماه دوازدهم از سال شمسی باشد. (برهان ) (آنندراج ) : سر آمد کنون قصه ٔ یزدگردبماه سپندارمذ روز ارد. ف
سپندارمذلغتنامه دهخداسپندارمذ. [ س ِ پ َ م َ ] (اِخ ) نام فرشته ای که موکل زمین و درخت ها و جنگلها است و مصالح این ماه بدو تعلق دارد. (برهان ). فرشته ٔ نگهبان زمین و گاه هم خود زمین
سفندارمذلغتنامه دهخداسفندارمذ. [ س ِ ف َ م َ ] (اِ مرکب ) مخفف اسفندارمذ است که ماه دوازدهم از سالهای شمسی است . (برهان ). ماه دوازدهم بود از سال شمسی و آن مدت ماندن نیراعظم بود در
سفندارمذلغتنامه دهخداسفندارمذ. [ س ِ ف َ م َ ] (اِخ ) نام فرشته ای هم هست موکل بر زمین و جنگلها و بیشه ها، و مصالح امور ماه و روز اسفندار تعلق بدوست . و در این روز درخت نشاندن و نو
اسپندارمذلغتنامه دهخدااسپندارمذ. [ اِ پ َ م َ ] (اِخ ) در اوستا سپنتا آرمئیتی ، در پهلوی سپَندارمَت ، در فارسی سپندارمذ و اسپندارمذ و اسفندارمذ و سفندارمذ. سپنت صفت است بمعنی مقدس که
سپندارلغتنامه دهخداسپندار. [ س ِ پ َ ] (اِ) شمع باشد که معشوق پروانه است . (برهان ). شمع است که شب ها برافروزند. (آنندراج ). || مخفف اسپندار و آن بودن نیر اعظم باشد در برج حوت . (
اسپندارجشنلغتنامه دهخدااسپندارجشن . [ اِ پ َ ج َ ] (اِ مرکب ) سپندارمذروز (روز پنجم ) از ماه سپندارمذ و آن جشنی بوده است در ایران باستان . بقول ابوریحان بیرونی این جشن به زنان تخصیص د
سپنته ارمئیتیلغتنامه دهخداسپنته ارمئیتی . [ س ِ پ َ ت َ اَ م َ ] (اِ مرکب ) سپندارمذ. (مزدیسنا و... تألیف معین ص 158 و 432). و رجوع به سپندارمذ و سفندارمذ شود.
اسپندارجشنفرهنگ انتشارات معین( ~. جَ) (اِمر.) جشنی در ایران باستان به سپندارمذروز (روز پنجم ) از ماه سپندارمذ. ابوریحان بیرونی گوید این جشن به زنان مخصوص بوده است و در این روز از شوهران خود
اسپندارفرهنگ نامها(تلفظ: espan dār) (اوستایی) جشنی که با نام اسپندار جشن در ایران باستان در سپندارمذ روز برگزار میشد؛ این واژه (اسپندار) به معنی بردباری و فروتنی مقدس است .
اسپنتاآرمیتیلغتنامه دهخدااسپنتاآرمیتی . [ اِ پ ِ ](اِخ ) (در اوستا سپنته اَرْمَئیتی که در فارسی سپندارمذ شده است ) پنجمین از امشاسپندان هفتگانه ٔ آئین زرتشتی . رجوع به اسپندارمذو ایران