سرشمعfiring endواژههای مصوب فرهنگستانیکی از دو سرِ شمع که الکترودها بر روی آن نصب میشوند و در داخل محفظۀ احتراق قرار میگیرند
لاستیک سرشمعspark plug bootواژههای مصوب فرهنگستانقطعۀ عایق لاستیکی در انتهای سیم شمع که محل اتصال سیم شمع به شمع را میپوشاند
زلغتنامه دهخداز. (حرف ) صورت حرف سیزدهم است از حروف هجا و در حساب جُمَّل آن را به هفت دارند و در شمار ترتیبی نماینده ٔ عدد 13 است و نام آن زاء، زای ، زی و ز است . و آن را در
تلخ رویی کردنلغتنامه دهخداتلخ رویی کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تلخ کردن روی . ترش کردن روی . بی دماغ شدن . ناخوش داشتن روی و جبین : دیده با شور سرشکم تلخ رویی می کندعاقبت از شورش اش
دندان شکستنلغتنامه دهخدادندان شکستن . [ دَ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) دندان افکندن . خرد کردن دندان . سَن ّ. (تاج المصادر بیهقی ) : گر به سنگ ستمم عشق تو دندان شکنددل ز لبهای تو دندان طم