سپردة مدتدارtime deposit,fixed deposit, certificate depositواژههای مصوب فرهنگستانحساب پسانداز یا سپردهای دارای یک دورة زمانی مشخص، که سپردهگذار بتواند فقط در پایان دوره آن را برداشت کند
سپردهلغتنامه دهخداسپرده . [ س ِ / س َ پ َ / پ ُ دَ / دِ ] (ن مف ) طی کرده و راه رفته . (آنندراج ) (برهان ) : همه تنگدل گشته و تافته سپرده زمین شاه نایافته . فردوسی .|| تاه شده و
سپردهلغتنامه دهخداسپرده . [ س ِ پ ُ دَ / دِ ] (اِ) امانت . ودیعه . || (ن مف ) تسلیم شده . (ناظم الاطباء). || پایمال گردیده و بپای کوفته شده . (برهان ) (آنندراج ).هر چیز که بپای ف
احورلغتنامه دهخدااحور. [ اَ وَ ] (ع ص ) سیاه چشم . دارای چشمی مانند چشم آهو تمام سیاه . || آنکه سپیده ٔ چشم وی سخت سپید بود و سیاهی سخت سیاه . (مهذب الاسماء). آنکه سیاهه ٔ چشم ا
حامدلغتنامه دهخداحامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن عباس . بعد از عزل ابن فرات در جمادی الاخرای ست و ثلاثمائة [ 306 هَ . ق . ] بر مسند وزارت مقتدر باﷲ عباسی نشست و در سنه ٔ 309 حسین بن من
صبالغتنامه دهخداصبا. [ ص َ ] (اِخ ) فتح علی خان . وی از مردم کاشان است و در شیراز به سر می برد. هدایت در ریاض العارفین از وی به ملک الشعرا و سلطان البلغا و افصح المتأخرین و ال