سپاکولغتنامه دهخداسپاکو. [ س ِ ] (اِخ ) میترادات (مهرداد) (چوپان شاهی ). زن چوپانی که که کورش کبیر به او سپرده شده بود که او را بکشد، ولی سپاکو به پای شوهر افتاد و تضرع کرد و مان
ساکوراکهلغتنامه دهخداساکوراکه . [ ک َ ] (اِخ ) طایفه ای است ازسکاها بروایت «لوکیان » که اشک دهم (سنتروک ) بعد از شکست سکاها و گرفتاری در دست آنان بحمایت این طایفه بر تخت نشست . رجوع
هارپاگلغتنامه دهخداهارپاگ . (اِخ ) هارپاگوس . نام خویشاوند و وزیر آستیاک که از طرف آستیاک مأمور کشتن کورش شد، ولی او را نکشت ، چنانکه شرح آن بیاید: آستیاک شبی در خواب دید که از د