1094 مدخل
سبیل.
سویل .[ س َ ] (ع ص ) برابر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
(تلفظ: sevil) (ترکی) لایق ، محبت .
از دهستان فیروزجاه بابل
سویلو. [ س ِ ] (اِ) قسمی ماهی بحر خزر. (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه ترکی سویل : دوست داشتنی آی : ماه سویلای : ماه دوست داشتنی
سفت شدن
اسم ها، جگن، زنبق زرد، علف بلند، سعد کوفی
سرکش
پرنده محکم
sedgy، پر از جگن
سویل
سویل، سرزمین گود و مرطوب