سکسکهگویش اصفهانی تکیه ای: haqqâǰa/haqqeǰa طاری: sekseka طامه ای: heqeǰe طرقی: sekseka کشه ای: sekseka نطنزی: sekseka
هوک زدنواژهنامه آزاداین لغت به معنی سک سکه کردن است که دربرخی شهرهاوروستاهای خراسان جنوبی ازجمله بشرویه ورقه بکارمی برند
سکاکلغتنامه دهخداسکاک . [ س َک ْ کا ] (ع ص ) آهنگر، چه سَک ّ حلقه ٔ آهن را گویند. (آنندراج ) (غیاث ). || کاردگر. (دهار) (مهذب الاسماء). || کسی که بر درم و دینار سکه زند. (غیاث )
سیستانلغتنامه دهخداسیستان . (اِخ ) سگستان . سجستان . سگزستان . (معرب از: سگ ، سک ، سکه (قوم ) + ستان ، پسوند مکان ) نام قدیم آن زرنگ بود پس از مهاجرت سکه ها (سکا، اسکوت ، اسکیث ،
گندفرلغتنامه دهخداگندفر. [ گ ُ دُ ف َ ] (اِخ ) در قرن اول ق . م . یک شعبه از اشکانیان جانشین سلسله ٔ سک های سکستان شدند و گندفارس یا گوندفر که از حدود سال بیستم م . به بعد سلطنت
سگسارلغتنامه دهخداسگسار. [ س َ ] (اِخ ) نام ولایتی است که سر مردم در آنجا مانند سر سگ و تن همچون آدمی باشد. (برهان ). || نام مردم آنجا (سگسار) [ سگستان ] هم هست . (برهان ). از: س