سَلَّمْتُمفرهنگ واژگان قرآنتسليم کرديد (در عبارت "إِذَا سَلَّمْتُم مَّا ءَاتَيْتُم بِـﭑلْمَعْرُوفِ "يعني آن مزدي را که بايد بدهيد به طور شايسته و متعارف بپردازيد)
سلتملغتنامه دهخداسلتم . [ س ِ ت ِ ] (ع اِ) بلا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || سختی . || غول . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء)(از اقرب الموارد). || قحط
سلتملغتنامه دهخداسلتم . [ س ِ ت ِ ] (ع اِ) بلا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || سختی . || غول . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء)(از اقرب الموارد). || قحط
تنوین تمکنلغتنامه دهخداتنوین تمکن . [ ت َن ْ، ن ِ ت َ م َک ْ ک ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تنوینی است که بر حرکت حرف آخر اسماء معرب درآید تا نشانه ٔ خارج نگردیدن از اصل اسمیت و تمام
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شریک بن عمروبن قیس بن شراحیل شیبانی معروف به الحوفزان . از شجعان و بزرگان بنوذهل بن شیبان است و در بسیاری از جنگهای عرب چون : ذی طلوع و
ابوحمزهلغتنامه دهخداابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) بزاز بغدادی . از بزرگان طریقت متصوفه . مرید حارث محاسبی است و با سری صحبت داشته و از اقران نوری و خیر نساج است . اندر مسجد رصافه
سلوتلغتنامه دهخداسلوت . [ س َل ْ وَ ] (ع اِمص ) بیغمی . (غیاث ) (دهار) (آنندراج ). خرسندی . (دهار) (مهذب الاسماء). سلوة اسم است از تسلی . (منتهی الارب ) : نه ز دولت نظری خواهم د