سقطفرهنگ انتشارات معین(سَ یا س قْ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بچة نارس یا مرده که پیش از فرا رسیدن هنگام ولادت از شکم مادر خارج شود. 2 - برف . 3 - شبنم .
سقطفرهنگ مترادف و متضاد۱. اندک، کم، کمارزش ۲. گوشه، ناحیه ۳. خطا، سهو، غلط، لغزش، اشتباه ۴. دشنام، سخنزشت، فحش، ناسزا ۵. تباه، ضایع، نابود ۶. درگذشتن، مردن، هلاکشدن ۷. بیمقدار، خوار،
sexدیکشنری انگلیسی به فارسیارتباط جنسی، جنسیت، سکس، روابط جنسی، جنس مونث، احساسات جنسی، تذكير و تأنيث، سکسی کردن، جنسی