سَجَدُواْفرهنگ واژگان قرآنسجده کردند(سجود يا سجده به معناي به رو بر زمين افتادن و پيشاني و يا چانه را بر زمين نهادن است )
سُجَّداًفرهنگ واژگان قرآنسجده کنان (جمع ساجد،سجود يا سجده به معناي به رو بر زمين افتادن و پيشاني و يا چانه را بر زمين نهادن است )
سادوالغتنامه دهخداسادوا. [ دُ وا ] (اِخ ) موضعی است در چکوسلواکی در ساحل رودخانه بیسترینز که در 3 ژوئیه 1866 م . در آن پروسیها بر اتریشیها پیروزی یافتند.
سجواءلغتنامه دهخداسجواء. [ س َج ْ ] (ع ص ) ناقة سجواء؛ شتر ماده که وقت دوشیدن آرام و قرار گیرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || امراءة سجواءالطرف ؛ زن آرمیده چشم
سجوانلغتنامه دهخداسجوان . [ س ِج ْ ] (اِخ ) شهرک خرمی ، بین آن و تبریز یک فرسخ است ، و عامه آن را سیوان گویند. (از معجم البلدان ) .