سيءدیکشنری عربی به فارسیسوء استفاده , سوء استعمال , شيادي , فريب , دشنام , فحش , بد زباني , تجاوز به عصمت , تهمت , تعدي , ناسزاوار , زبان دراز , بدزبان , توهين اميز
سیالغتنامه دهخداسیا. (ص ) مخفف سیاه است که در مقابل سفید باشد. (برهان ) (از فرهنگ رشیدی ) : ای برادر جز بزیر این ردا اندر نشداینهمه بوی ومزه بسیار با خاک سیا. ناصرخسرو (دیوان چ
سیالغتنامه دهخداسیا. [ س َ ] (اِ) سنارا گویند و آن دارویی است که در مسهلات بکار برند. (از برهان ). اسم فارسی سنا است و گفته اند عصاره ٔ آن است و گفته اند عصاره ٔ نبات دیگر است