سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
ماست سویاsoy yoghurtواژههای مصوب فرهنگستانفراوردهای با بافت خامهای که از شیر سویا تهیه میشود و جانشینی است برای پنیر خامهای و خامۀ ترش
نوشابۀ سویاsoya beverage/ soybeverageواژههای مصوب فرهنگستاننوشابهای که غالباً از سویا و محصولات آن تهیه میشود
پیشگوئیلغتنامه دهخداپیشگوئی . (حامص مرکب ) عمل پیشگو. کهانت . عرافت . غیب گویی . (تمدن اسلام جرجی زیدان ج 3 ص 16).
تسلیت نامهلغتنامه دهخداتسلیت نامه . [ ت َ ی َ م َ / م ِ] (اِ مرکب ) سوگ نامه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
بودنلغتنامه دهخدابودن . [ دَ ] (مص ) پهلوی «بوتن » «بوتن » از ریشه ٔ آریایی «بهو - بهاو» بهمین معنی . اوستا «بوئیتی » ، سانسکریت «بهاوتی » (سوم شخص )، لاتینی «فوتوروم » ، اسلاو «بیت » (مصدر). استن . وجود داشتن . هستی داشتن . وجود. هستی . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). وجود داشتن و هستی داشتن . (
سوگلغتنامه دهخداسوگ . (اِ) مصیبت . غم . ماتم . اندوه . (برهان ) (جهانگیری ). ماتم . (غیاث ). غم و ماتم بخلاف سور. (آنندراج ) : زمانی برق پرخنده زمانی رعد پرناله چنان مادر ابر سوگ عروس سیزده ساله . رودکی .بخون پدر من جگرخسته ام <br
سوگفرهنگ فارسی عمید۱. مصیبت؛ ماتم؛ عزا.۲. غم؛ اندوه: ◻︎ سوی زال رفتند با سوگ و درد / رخان پر ز خون و سران پر ز گرد (فردوسی: ۱/۳۱۷).
خاجسوگلغتنامه دهخداخاجسوگ . (اِ) داسی است که با آن غله را درو می کنند. (شعوری ج 1 ص 371). مصحف جاخسوگ . رجوع به همین لغت در لغت نامه و نیز رجوع به جاغسوگ و جاخسوگ در برهان قاطع چ معین شود.
سوگلغتنامه دهخداسوگ . (اِ) مصیبت . غم . ماتم . اندوه . (برهان ) (جهانگیری ). ماتم . (غیاث ). غم و ماتم بخلاف سور. (آنندراج ) : زمانی برق پرخنده زمانی رعد پرناله چنان مادر ابر سوگ عروس سیزده ساله . رودکی .بخون پدر من جگرخسته ام <br
سوگفرهنگ فارسی عمید۱. مصیبت؛ ماتم؛ عزا.۲. غم؛ اندوه: ◻︎ سوی زال رفتند با سوگ و درد / رخان پر ز خون و سران پر ز گرد (فردوسی: ۱/۳۱۷).