سومهلغتنامه دهخداسومه . [ م َ / م ِ ] (اِ) انتها و حد و طرف . (آنندراج ). لغت دساتیری است . رجوع به فرهنگ دساتیر شود.
سومةلغتنامه دهخداسومة. [ م َ ] (ع اِ) بها. || نشان . علامت . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || نشان مرد در حرب . (مهذب الاسماء) (آنندراج ).
سومةلغتنامه دهخداسومة. [ م َ ] (ع اِ) بها. || نشان . علامت . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || نشان مرد در حرب . (مهذب الاسماء) (آنندراج ).
سومناتلغتنامه دهخداسومنات . [ م َ ] (اِخ ) سانسکریت «سومناتها« » ماللهند 349» (از: سومه ، ماه + نات ، صاحب ): حجر سومنات و «سوم » هو القمر و«نات » الصاحب فهو صاحب القمر، و قد قلعه
تسویملغتنامه دهخداتسویم . [ ت َ س ْ ] (ع مص ) به چرا گذاشتن ستوران . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). رها کردن اسبان را به چرا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). رها کرد
بنی دلفلغتنامه دهخدابنی دلف . [ ب َ دُ ل َ ] (اِخ ) بمعنی پسران دلف . خاندانی است که در قرن سوم هَ .ق . بر کردستان حکومت داشتند (از 210 تا حدود 285 هَ . ق .). مؤسس این سلسله ابودل
ابوعبدالغتنامه دهخداابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) قلانسی . یکی از شیوخ عرفان در قرن سوم هَ . ق . رجوع به ج 3 نامه ٔ دانشوران ص 53 شود.