کسی که در طلب سود به هر کاری دست میزند؛ نفعپرست.
سودجو، منفعتطلب، نفعطلب
سودپرست . [ پ َ رَ ](نف مرکب ) نفعپرست . آنکه طرفدار سود باشد. سودجو.
سودجویی، نفعجویی، نفعطلبی
سودپرست، سودجو، نفعپرست
سودپرست، سودگر، منفعتخواه، منفعتجو، منفعت طلب، نفعطلب ≠ بهرهرسان