سوانحلغتنامه دهخداسوانح . [ س َ ن ِ ] (ع اِ) عبارت است از احوالات و رویدادها. مگر اکثر استعمال این لفظ در رویدادهای متوحش و ناپسندیده باشد. ج ِ سانحه . (از غیاث اللغات ). اتفاقات
سوانح نگارلغتنامه دهخداسوانح نگار. [ س َ ن ِ ن ِ ] (نف مرکب ) کسی که اتفاقات و حوادث را مینگارد و ثبت و ضبط میکند. (ناظم الاطباء).
سوانح نگارلغتنامه دهخداسوانح نگار. [ س َ ن ِ ن ِ ] (نف مرکب ) کسی که اتفاقات و حوادث را مینگارد و ثبت و ضبط میکند. (ناظم الاطباء).
سانحهنگارaccident recorderواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی تعبیهشده در یک محفظۀ بسیار محکم که مؤلفههای پرواز را برای بررسی علت سوانح احتمالی ثبت میکند
خان گیلانلغتنامه دهخداخان گیلان . [ ن ِ ] (اِخ ) نام رمانی است تاریخی مشتمل بر مختصری از سوانح آخرین مرحله ٔ فرمانروایی کارکیاخان احمد در گیلان و انقراض حکومت او بدست توانای شاه عباس
واگن خدماتrailway service carواژههای مصوب فرهنگستانهریک از واگنهایی که از آن برای نگهداری یا ساخت خطوط ریلی و ارائة خدمات مربوط به جمعآوری ضایعات ناشی از سوانح استفاده میشود