شوابةلغتنامه دهخداشوابة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) شهرکی است در طرف وادی ضروان از سمت جنوب و از آنجا تا صنعاء چهار میل راه است . (از معجم البلدان ).
صؤابهلغتنامه دهخداصؤابه . [ ص ُ آ ب َ ] (ع اِ) بیضه ٔ شپش و کک . ج ، صئاب . صِئبان . (منتهی الارب ).
صوابةلغتنامه دهخداصوابة. [ ص ُوْ وا ب َ ] (ع اِ) صوابةالقوم ؛ برگزیدگان قوم و خلاصه ٔ ایشان . (منتهی الارب ). لبابهم و خیارهم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || گزیده از هر چیزی . (منتهی الارب ).
ساحبةلغتنامه دهخداساحبة. [ ح ِ ب َ ] (ع ص ، اِ) باران شدید. (از شروح نصاب به نقل از غیاث ) (آنندراج ). ظاهراً مصحف ساحیة است .
سابحهفرهنگ فارسی معین(بِ حَ یا حِ) [ ع . سابحة ] (اِفا.) مؤنث سابح ؛ 1 - شناور، شناکننده ، 2 - کشتی ، 3 - ستاره ؛ ج . سابحات ، سوابح .
ثعالبیلغتنامه دهخداثعالبی . [ ث َ ل ِ ] (اِخ ) علامه ابومنصور عبدالملک بن محمدبن اسماعیل نیشابوری (350 - 429 هَ . ق .). از آنرو وی را ثعالبی گویندکه از پوستهای روباه پوستین کردی . ابن خلکان گوید: قال ابن بسام صاحب ذخیره ٔ فی حق