سوء التصرفدیکشنری عربی به فارسیبدکاري , بدکرداري , شرارت , کار خلا ف قانون , عمل سوء , سوء اداره , معالجه غلط , خلا ف کاري , سوء رفتار , بد اخلا قي , بدرفتاري , سوء استفاده از اختيار قانوني ,
دکانداریلغتنامه دهخدادکانداری . [ دُک ْ کا / دُ ] (حامص مرکب ) عمل دکاندار. داشتن دکان . کاسبی در دکان . (فرهنگ فارسی معین ). کسب . (ناظم الاطباء). || کلبه داری . (یادداشت مرحوم دهخ
حبیبلغتنامه دهخداحبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن اوس بن حارث مکنی به ابوتمام . نجاشی (متوفی 450 هَ . ق .) در رجال خود او را یاد کرده گوید: امامی بود و امامان را تا ابوجعفر ثانی که معا