سه گنبدانلغتنامه دهخداسه گنبدان .[ س ِ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) عبارت از قلعه ٔ سنگوان است که در شیراز به سپیدان مشهور است . و آن سه قلعه بود که در آنجا جمشید ساخته است : اول استخر و دوم ق
قلعه سه گنبدانلغتنامه دهخداقلعه سه گنبدان . [ ق َ ع َ س ِ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) این قلعه عبارت است از سه کوه که بالای آن سه قلعه است ، استخر، سکنوان و شکسته . (جغرافیایی غرب ایران ص 130). رج
قلعه سه گنبدانلغتنامه دهخداقلعه سه گنبدان . [ ق َ ع َ س ِ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) این قلعه عبارت است از سه کوه که بالای آن سه قلعه است ، استخر، سکنوان و شکسته . (جغرافیایی غرب ایران ص 130). رج
شکنوانلغتنامه دهخداشکنوان . [ ] (اِخ ) نام یکی از سه قلعه بوده در قدیم که به امر جمشید درشهر اسطخر ساخته شده ، و آن سه [ اصطخر، شکسته و شکنوان ] را سه گنبدان می خواندند. (از نزهةا
پیرسلطانلغتنامه دهخداپیرسلطان . [ س ُ ] (اِخ ) فرزند رشیدالدین فضل اﷲ وزیر. وی حکومت گرجستان داشته و با برادرش غیاث الدین محمدبن رشید در سه گنبدان مراغه اسیر گشته وچهار روز بعد از ا
اشکنوانلغتنامه دهخدااشکنوان .[ ] (اِخ ) نام قلعه ای است که عمیدالدین اسعد وزیر سعدبن زنگی اتابک فارس و پسرش ابوبکر به تهمت مکاتبه با محمد خوارزمشاه در آنجا محبوس شد. مرحوم اقبال آش
تورلغتنامه دهخداتور. (اِخ ) نام پسر بزرگ فریدون است که تورج باشد و این نام در مؤید الفضلاء با «زای » فارسی هم آمده است . واﷲ اعلم . (برهان ). پسر بزرگترین فریدون است که ولایت