سه گاهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. از دستگاههای هفتگانۀ موسیقی ایرانی.۲. [قدیمی] از شعبههای بیستوچهارگانۀ موسیقی ایرانی.
سه گاهفرهنگ انتشارات معین( ~ .) (اِمر.) یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی که حزن آور است و از فراق و جور معشوق می گوید.
سدگاهلغتنامه دهخداسدگاه . [ س َ ] (اِ) درگاه . (انجمن آرا) (دهار) (آنندراج ) : سدگاه تو صد راه سدکیس بلند است بل سده است از سدره و از سد سکندر.صفی عالی (از انجمن آرا).
سگاهلغتنامه دهخداسگاه . [ س ِ ] (اِ مرکب ) نغمه ٔ سوم و شعبه ٔ حجاز. (آنندراج ). نام آوازی است . نام آهنگی است . رجوع به آهنگ و سه گاه شود. || سه وقت . (آنندراج ).
سوگاهلغتنامه دهخداسوگاه . (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین . دارای 101 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ دینه رود. محصول آنجا غلات ، زغال اخته و انگور ا
تخت طاقدیسفرهنگ انتشارات معین( ~ ) (اِمر.) 1 - گوشه ای در دستگاه سه گاه . 2 - نام یک لَحْن از سی لَحن باربد.
زابلفرهنگ انتشارات معین(بُ) (اِ.) 1 - گوشه ای است از موسیقی (در سه گاه ، چهارگاه ). 2 - نام شهری در استان سیستان و بلوچستان .
گاهفرهنگ انتشارات معین[ په . ] (اِ.)1 - آهنگ ، آواز.2 - (پس .)به صورت پسوند در نام های آهنگ های موسیقی به کار رود: سه گاه ، چهارگاه .
گاهلغتنامه دهخداگاه . (اِ) سریر. تخت آراسته ٔ پادشاهان را. (صحاح الفرس ). تخت پادشاهان . (جهانگیری ) کرسی . (مهذب الاسماء). اورنگ . صندلی . عرش : بهرام آنگهی که بخشم افتی بر گا