سهستنفرهنگ انتشارات معین(سَ هِ تَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - نمایان شدن ، ظاهرشدن . 2 - نگریستن . 3 - ترسیدن ، رمیدن .
سکستنلغتنامه دهخداسکستن . [ س ُ ک ُ ت َ ] (مص ) گسیختن و پاره گشتن . (برهان ) (جهانگیری ). مقلوب گسستن است . (انجمن آرای ناصری ) : غل و بند درهم سکستم همه دوان آمدم نزد شاه رمه .
سگستنلغتنامه دهخداسگستن . [ س ِ گ ُ ت َ ] (مص ) گسستن . بریدن . قطع شدن : چونکه از امرودبن میوه سگست گشت اندر عهد و نذر خویش سست .مولوی .
سیستنلغتنامه دهخداسیستن .[ ت َ ] (مص ) جستن . جست و خیز کردن . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). (از: «سیس » + «تن »، پسوند مصدری ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به س
سکستنلغتنامه دهخداسکستن . [ س ُ ک ُ ت َ ] (مص ) گسیختن و پاره گشتن . (برهان ) (جهانگیری ). مقلوب گسستن است . (انجمن آرای ناصری ) : غل و بند درهم سکستم همه دوان آمدم نزد شاه رمه .
سگستنلغتنامه دهخداسگستن . [ س ِ گ ُ ت َ ] (مص ) گسستن . بریدن . قطع شدن : چونکه از امرودبن میوه سگست گشت اندر عهد و نذر خویش سست .مولوی .
سیستنلغتنامه دهخداسیستن .[ ت َ ] (مص ) جستن . جست و خیز کردن . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). (از: «سیس » + «تن »، پسوند مصدری ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به س
ژامنلغتنامه دهخداژامن . [ م َ ] (اِخ ) ژول سلستن . نام طبیعی دان فرانسوی ، متولد به ترم آردن (1818-1886 م .).