سنگچینcairn, clearance cairnواژههای مصوب فرهنگستانتودهای از سنگ لاشه که برای یادبود یا نشانهگذاری غالباً بر روی یک گور چیده میشده است
سنگ چینلغتنامه دهخداسنگ چین . [ س َ ] (نف مرکب ) سنگ چین کننده . || (ن مف مرکب ) دیواری که از چیدن سنگها روی هم ساخته باشند. (ناظم الاطباء).
سنگچینهنگاریlithostratigraphy, rock stratigraphyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از چینهنگاری که به توصیف واحدهای سنگی ازلحاظ سیماهای (features) سنگشناختی آنها میپردازد
ردهبندی سنگچینهنگاشتیlithostratigraphic classificationواژههای مصوب فرهنگستانسازماندهی چینههای سنگ بر مبنای ویژگیهای سنگشناختی آنها
سنگچین حلقهایring cairn, ring barrowواژههای مصوب فرهنگستانمرزبندی با سنگ یا خاک، به شکل دایره و دور محوطهای به قطر حداکثر بیست متر
سنگچین حلقهایring cairn, ring barrowواژههای مصوب فرهنگستانمرزبندی با سنگ یا خاک، به شکل دایره و دور محوطهای به قطر حداکثر بیست متر
سنگچینهنگاریlithostratigraphy, rock stratigraphyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از چینهنگاری که به توصیف واحدهای سنگی ازلحاظ سیماهای (features) سنگشناختی آنها میپردازد