سنگباریلغتنامه دهخداسنگباری . [ س َ ] (حامص مرکب ) عمل سنگ باران . رجم و سنگ انداز. (ناظم الاطباء) : مکن بر فرق خسرو سنگباری چو فرهادش مکش در سنگساری .نظامی .
رَجْماًفرهنگ واژگان قرآنسنگباران کردن کسي ( ودر عبارت"رَجْماً بِـﭑلْغَيْبِ " گويا مراد از غيب غايب باشد ، يعني قولي که معنايش از علم بشر غايب است و گوينده اش نميداند راست است يا دروغ ،
سنگ باران کردنلغتنامه دهخداسنگ باران کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سنگ زدن و سنگ ریختن بر کسی یا جایی . (از آنندراج ) : یکی سنگ باران بکردند سخت چو باد خزان برجهد بر درخت . فردوسی .که
سنگباریلغتنامه دهخداسنگباری . [ س َ ] (حامص مرکب ) عمل سنگ باران . رجم و سنگ انداز. (ناظم الاطباء) : مکن بر فرق خسرو سنگباری چو فرهادش مکش در سنگساری .نظامی .