سنکباثلغتنامه دهخداسنکباث . [ س ُ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای سغد سمرقند. (الانساب سمعانی ). منسوب بدان سنکباثی است .
زامینیلغتنامه دهخدازامینی . [ ی ی ] (اِخ ) علی بن ابی سهل بن حمزه مکنی به ابوالحسن و متصدی تدریس در مدرسه ٔ سمرقند و از ائمه ٔ علم حدیث بوده و از علی بن احمدبن ربیع سنکبانی روایت
خراطلغتنامه دهخداخراط. [ خ َرْ را ] (اِخ ) علی بن عثمان خراط از اهل سمرقند بود و امامی فاضل ، وی از رنج بازو شغل خراطی ومشته سازی (مشته ؛ آلتی است که حلاجان بکار می برند) زندگی
سبکبال، سبکبالفرهنگ مترادف و متضاد۱. تیزپر، تیز پرواز، سبکپر ۲. راحت، آسوده، فارغ البال، فارغ، سبکبار