skirtدیکشنری انگلیسی به فارسیدامن، دامنه، دامن لباس، حوالی، پیرامون، دامنه کوه، حومه شهر، دور زدن، دامن دوختن، دامن دار کردن، حاشیه گذاشتن به، احاطه کردن، از کنار چیزی رد شدن
لقطةلغتنامه دهخدالقطة. [ ل ُ طَ / ل ُ ق َ طَ ] (ع اِ) آنچه برداشته و برچیده شوداز خوشه و جز آن . (منتهی الارب ). چیز پیداشده . || (اصطلاح فقه ) و فی الحدیث سئل رجل النبی (ص ) عن